جدیدا مد شده یه کتابی مثلا از یه اسم خارجی مثل الکساندری یا حالاااااااااااااااااا فلانی ای منتشر میشه بعدش به چند زبان زنده و مرده دنیا ترجمه می شه و بعدش رو خبر ندارید... یا اگر خبر دار شدید لااقل به محیط زیستسیا چیزی نگید چون ممکنه که پوست از سر هممون بکنن حدستون چیه...
خب معلومه! کتابی که معلوم نیست منبعش از کجاست رو یارو به چاپ n ام میرسونه و آخرش هم کتابه دست چهارتا بچه ی تازه به دوران رسیده می افته و اونام که از همه دنیا بی خبر فکر میکنن که یارو.... ای بابا نویسنده رو می گم دیگه چقدرم حالیشه وای....
این سوالی که می خوام بپرسم خیلی خیلی جدیه و اگر احساس کردید که حتی می خواید توی فکرتون هم بر علیه ش باشید, چه برسه به زبان, اسم خودتون رو بذارید.............. چقدر بد اسمیه!
مگه ما کتاب اصیل توی مملکتمون کم داریم که یک عده عقب افتاده با تفکرات سطحیشون دنبال کتابهای چرت و پرت میرن و در مواقعی که خیلی بدبختی می گیرتشون اونا رو به چاپ 50 یا 100 هم می رسونن؟
خیلی ها لقلقه ی زبانشون شده این که, کتابهای اصیل خودمون قدیمی هستن یا روشن فکری توشون نیست یا از همین کلمات جدید که همه دارن باهاش بازی می کنن دیگه. توی جواب می تونم بگم که بهتره اولا با فکر محدود خودمون با کلمات بازی نکنیم و دوما یادمون باشه که هستن نامردهایی مثل معاویه توی تاریخ که قرآن بر سر نیزه کرد و نسل احمق اون ملعون که الآن هم به اسم دین دارن ضربه ها وارد می کنن اما عقل و هوش ما کجا رفته یعنی ما اینقدر بدبخت شدیم که توی این دزد بازار, حقیقت ها برای ما شدن افراد؟ ای وای بر ما حقیقت توی فکر ماست نه چشم ما چون اگر به چشمها نگاه کنیم از کوران دلان هم کور دل تریم.
نه عزیز من این حرف ها نیست بلکه حقیقت در قرآن هست. مگر کوریم که متوجه نیستیم قرآن پس از گذشت سالهای سال هنوز روشنفکرانه بیان می کنه. ولی مثل اینکه ما جدی جدی خودمون رو زدیم به کوری مگه نه!
در کنار قرآن هم همینطور ما منابع عظیمی از کتب اصیل دین رو داریم که خوشبختانه روشنفکرانه از هزاران هزار کتاب فلانی و فلانی به تشریح حقیقت پرداخته اند و کار ما شناخت درست این منابع و استفاده درست از آنهاست. ولی جواب اینکه چرا بازم می ریم سراغ اون کتابهای فلانی خیلی واضح شده و اونم تفکر سطحی ما به قول خودمون نوعی هست که از خودمون فکری نداریم و نه پایی برای ایستادن بلکه هر روز بر پای کسی می ایستیم و مثل یک خمیر در دستان کسانی هستیم که هر روز مارو به شکلی که دلشون می خواد در میارن.
نتیجه ای ناپایدار و البته تک بعدی......
یارو... ایندفعه نویسنده رو نمی گم بلکه کسی رو میگم که داره این مطالب رو می خونه اما بازم آخرش حتی اگر همش رو هم که قبول داشته باشه گردنش رو صاف بالا می گیره و با وجود اینکه یه کتاب مزخرف در دست گرفته حق به جانب به خوندنش ادامه می ده و باز سر در خرمنی از نادانی دارد اما نمی داند... ای کاش!
با این حال توصیه می کنم اگر وقت اضافی برای خوندن کتابهای چرت و پرت دارید حداقل نقادانه اونا رو بخونید و از پایداری تاثیراتشون حرف بزنید نه از مثلا فهم زیاد نویسندشون.
من خودم زیاد از اون کتابها خوندم و تنها چیزی که دستگیرم شد نتیجه ای ناپایدار و البته تک بعدی بود......
.: Weblog Themes By Pichak :.